به گزارش راهبرد معاصر ، دوستی و نزدیکی زیاد ترامپ با گروهک تروریستی منافقین، یکی از واضحترین شاخصهای غلط در سیاستهای دولت ترامپ در رابطه با ایران است. جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا و رودی جولیانی وکیلمدافع ترامپ از برجستهترین و مهمترین میهمانان تجمعات منافقین هستند که در ازای دریافت دهها هزار دلار در جمع اعضا و هواداران آن گروه سخنرانی میکنند.
بهعنوان مثال در ماه فوریه، جولیانی در تجمع طرفداران منافقین در ورشو (پایتخت لهستان) در حاشیه کنفرانسی که توسط آمریکا در رابطه با مسائل خاورمیانه تشکیل شده بود، حاضر شد و با ایراد سخنان تند علیه مقامات ایرانی، بیان کرد که آمریکا باید دولت ایران را سرنگون و رجوی را جایگزین آنها کند.
وزارت امور خارجه آمریکا سالها منافقین را بهعنوان یک گروه تروریستی به رسمیت میشناخت؛ اما پس از تلاشهای بسیار و سرمایهگذاری هنگفت منافقین روی کمپین لابیگری حمایتشده توسط مقامات برجسته سیاسی از هر دو حزب آمریکا، وزیر امور خارجه هیلاری کلینتون در سپتامبر ۲۰۱۲ اعلام کرد که این گروه از فهرست سازمانهای تروریستی خارجی حذف خواهد شد.
هرچند یکی از مقامات ارشد وزارت امور خارجه ایالات متحده درباره حذف منافقین از فهرست تروریستی این وزارتخانه میگوید که وزارت، از گذشته تروریستی منافقین که شامل کشتن شهروندان آمریکایی در ایران در دهه ۱۹۷۰ و حملهشان به خاک آمریکا در سال ۱۹۹۲ بود، چشمپوشی نکرده و آن را فراموش نمیکند. وی همچنین اشاره کرد که وزارت امور خارجه درباره منافقین بهعنوان یک سازمان نگرانی جدی دارد، خصوصا با توجه به اتهامات وارده بر این گروه درخصوص سوءرفتار با اعضای خود.
دانیل بنجامین، هماهنگکننده بخش مبارزه با تروریسم در وزارت خارجه از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲، در مقالهای در «پولیتیکو» که در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۶ منتشر شد، اظهار کرد هنگام خارج کردن منافقین از فهرست تروریستی، وزارت خارجه آمریکا از گذشته تروریستی این گروه آگاهی داشته است: «براساس مستندات سیستم اطلاعاتی آمریکا، ایالات متحده طی چندین دهه سازمان مجاهدین خلق را برای کشتن سه سرهنگ ارتش ایالات متحده، سه پیمانکار آمریکایی، بمباران تاسیسات چندین شرکت آمریکایی و کشتن ایرانیان بیگناه مقصر دانسته است. دولتهای مختلف ایالات متحده تلاشهای مجاهدین خلق را برای تبرئه خود از اقداماتی که در گذشته انجام داده با این ادعا که آنها نتیجه مدیریت، به تعبیر توریچلی، یک «گروه مارکسیستی» بوده که در نبود رهبران اصلی سازمان که آن زمان در زندان بهسر میبردند، برای مدت کوتاهی کنترل سازمان را در اختیار گرفته بودند، رد میکند.»
در همان مقاله، بنجامین در پاسخ کتبی به معاون وقت وزیر امور خارجه به سوال یکی از کمیتههای فرعی کنگره آمریکا در سال ۱۹۹۲ در مورد منافقین اشاره میکند که در پاسخ اینچنین اظهار کرده بود: «وزارت امور خارجه آمریکا با توجه به گذشته سازمان در استفاده از تروریسم و ادامه حمایت از خشونت و تناقض اساسی بین سیاستهای آن و آمریکا، با مجاهدین خلق هیچمعاملهای نمیکند.»
در آوریل سال ۲۰۱۵، زمانی که از مریم رجوی دعوت شده بود برای ارائه شهادت درخصوص داعش در یکی از جلسات استماع کنگره حضور پیدا کند، دانیل بنجامین به همراه سفیر سابق آمریکا در سوریه، حاضر نشدند در آن جلسه حضور پیدا کنند. بنجامین دعوت از رجوی را «شرمآور» توصیف کرد و سفیر سابق آمریکا در سوریه در اظهارنظری جنجالی به «المانیتور» گفت: «مجاهدین خلق چه مزخرفی در مورد دولت اسلامی دارد که بگوید؟»
گروهک منافقین در واشنگتن و بهویژه در میان گروههای تندرو ضدایرانی جای خود را باز کرده است و تاثیرگذاری روزافزونش با «جریان پولی که از سمت گروه به جیب سیاستمداران آمریکایی روانه میشود» همزمان شده است. در سال ۲۰۱۵ در مقالهای که در «اینترسپت» منتشر شد آمده بود که منافقین از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ بیش از ۳۳۰ هزار دلار برای کمکهای سیاسی به مقامات آمریکایی صرف کردهاند. روزنامه «نیویورک» هم در سال ۲۰۱۲ درباره مدافعان مجاهدین خلق نوشت: «بسیاری از حامیان برجسته آمریکایی آنها، ۱۵ تا ۳۰ هزار دلار در ازای سخنرانی برای گروه گرفتهاند. آنها همچنین در قالب مسافرتهای لوکس بدون اینکه یک دلار از جیب خود هزینه کنند، به پاریس و دیگر شهرهای جهان سفر میکنند تا در مراسم مجاهدین خلق شرکت کنند. اد رندل، فرماندار سابق پنسیلوانیا در مارس ۲۰۱۲ تایید کرد که منافقین ۱۵۰ تا ۱۶۰ هزار دلار به او پرداخت کردهاند. به نظر میرسد به دیگر پشتیبانان درجه اول نیز به همین شکل پاداش دادهاند.» به گفته یک خبرنگار آمریکایی از زمان خارج شدن منافقین از لیست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا، نفوذ مجاهدین خلق از سطوح پایین به جریانهای اصلی و معتبر جمهوریخواهان و دموکراتها ارتقا یافته است.
منافقین به روایت آمریکا
«سازمان مجاهدین خلق» بهعنوان یک جنبش دانشجویی مخالف حکومت پهلوی شروع به کار کرد و ایدئولوژیای را که ترکیبی عجیب از اسلامگرایی و مارکسیسم بود، تبلیغ میکرد. این گروه در ابتدا بهشدت ضدآمریکایی بود. عملیات تروریستی این گروه شرکتهای تجاری آمریکایی را هدف قرار داد و علاوهبر کشتن ۶ تن از شهروندان آمریکایی، قربانیان ایرانی بیشماری را در کارنامه خود ثبت کرد.
در سال ۱۹۸۱، رهبری منافقین سعی در سرنگونی رژیم تازهتاسیس اسلامی کرد و به این منظور رشتهعملیات بمبگذاری خود را شروع کرد. این عملیات شامل بمبگذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی- که در آن حدود ۷۰ تن از مقامات عالیرتبه ایرانی ازجمله رئیس دیوان عالی کشور آیتالله محمد بهشتی کشته شدند- و دفتر نخستوزیری- که به کشتهشدن محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، رئیسجمهور و نخستوزیر وقت منجر شد- میشود. به اذعان گزارش وزارت خارجه آمریکا، این حملات منجر به قیام مردمی علیه منافقین شد.
در زمان جنگ ایران و عراق، منافقین همکاری همهجانبه خود را با صدام آغاز کردند. دیکتاتور عراق به منافقین اسلحه، پول نقد و محلی برای استقرار (به نام کمپ اشرف) داد و در مقابل خواستار تداوم حملات آنها در داخل ایران و همچنین کمک به سرکوب مخالفان داخلیاش شد. به گفته یک پژوهشگر آمریکایی ایرانیان در این مرحله از تاریخ، اقدامات منافقین را یک خیانت غیرقابلبخشش دانستند؛ بهطوریکه حامیان باقیمانده خود در داخل ایران را بهتمامی از دست دادند.
در ماه می ۱۹۸۸، «نیویورکتایمز» نیروهای منافقین را «یک واحد پیادهنظام سبک و مجهز به توپخانه و خودروهای زرهی ساخت شوروی» توصیف کرد. این روزنامه همچنین خاطرنشان کرد: «این گروه تاکتیکها و رویههای نظامی شوروی را، که عراق هم از آن استفاده میکند، بهکار میگیرد.»
بر اساس گزارش تروریسم سال ۲۰۰۹ وزارت خارجه آمریکا، بر مبنای شواهد بهدستآمده پس از سقوط صدام، منافقین از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳ میلیونها دلار از صدام بابت برنامه جانبی «نفت در برابر غذا» دریافت کردند. بر پایه این گزارش، در جریان اشغال عراق لیستی از ۱۳ سازمان به دست آمد که چنین کمکهایی را از صدام دریافت میکردند و نام منافقین هم در بین آنها مشاهده میشود. این گزارش میافزاید شواهدی که نشاندهنده ارتباط منافقین با رژیم سابق عراق است، شامل اسناد مکتوب و نیز ویدئوهایی است از اهدای کیفی از پول به رهبران شناختهشده منافقین توسط صدام و آموزشهای نظامی ارتش عراق به منافقین.
بنا بر گزارش یک موسسه پژوهشی در آمریکا در مقابل پشتیبانی صدام، منافقین کمکهایی در زمینه جاسوسی از داخل ایران، بازجویی و اقرارگیری، ترجمهاز فارسی و همکاری مستقیم نظامی ارائه میدادند. بر پایه این گزارش، منافقین به ایران در مناطق مرزی حملات متعددی کردند و درگیریهایی با نیروهای نظامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشتند که گاهی ارتش عراق هم در این مبارزات به آنها کمک میکرد. رند در گزارش خود مینویسد بیش از یکچهارم اعضای منافقین در این حملات ناموفق در عراق کشته شدند.
در ۲۰ ژوئن ۱۹۸۷ گروهک منافقین، شکلگیری ارتش آزادیبخش ملی در داخل عراق را اعلام کرد و سال بعد، در هشتمین سال جنگ ایران و عراق، ارتش آزادیبخش ملی به ایران چندینبار حمله کرد. بزرگترین عملیات، با اسم رمز «فروغ جاویدان» پس از موافقت ایران با قطعنامه سازمان ملل مبنیبر آتشبس در ۱۸ جولای ۱۹۸۸ صورت گرفت. مسعود بنیصدر، از اعضای عالیرتبه سابق سازمان که بهعنوان نماینده گروه در سازمان ملل متحد و ایالات متحده فعالیت میکرد، درباره این عملیات نوشته است: «نیروهای ارتش آزادیبخش ملی که تقریبا هفت هزار مبارز بودند، بلافاصله برای حمله به ایران تجهیز شده بودند. حدود ۱۰ سال بعد، زمانی که سازمان برای اولینبار اسامی و عکسهای کشتهشدگان عملیات را منتشر کرد، تعداد کشتهها ۱۳۰۴ نفر اعلام شد. تلفات رسمی دیگر شامل ۱۱۰۰ نفر زخمی بود که ۱۱ نفر آنها بعدا فوت کردند.»
بهگزارش «نیویورکتایمز»، در سال ۱۹۹۱، صدامحسین از منافقین و تانکهای آنها بهعنوان نیروهای پیشرو برای سرکوب قیام کردها در شمال و شورشهای شیعی در جنوب عراق استفاده کرد. بر پایه این گزارش، اعضای سابق منافقین دستور ننگین مریم رجوی در آن زمان را به یاد میآورند: «کردها را زیر تانکهای خود ببرید و گلولههای خود را برای سپاه پاسداران ایران حفظ کنید.»
این روزنامه در ۶ آوریل ۱۹۹۲ نوشت منافقین در موجی از حملات هماهنگ، به سفارتخانههای ایران در نیویورک، اتاوا و هشت کشور اروپای غربی یورش برده، اقدام به تخریب دفاتر و گروگانگیری کردند. در اروپا صدها نفر از اعضای این سازمان به سفارتخانهها و کنسولگریهای تهران در آلمان، فرانسه، بریتانیا، سوئیس، هلند، دانمارک، سوئد و نروژ حمله کردند. شماری از تظاهراتکنندگان دستگیر شدند و بسیاری از سفارتخانههای ایران بعضا توسط کوکتلمولوتف بهشدت آسیب دید. در بیانیهای از مقر منافقین در بن، اعلام شد که این حملات به نشان اعتراض به بمباران پایگاه «ارتش آزادیبخش ملی» در ۴۰ مایلی شمال بغداد صورت گرفته است.
بر پایه یک گزارش در روز ۵ آوریل ۱۹۹۲، دفتر نمایندگی ایران در محل سازمان ملل در نیویورک توسط پنج نفر که خود را از اعضای منافقین معرفی کردند، مورد حمله قرار گرفت و اشغال شد. بر اساس این گزارش، پنج فرد متجاوز دستگیر و به نقض سه مورد از قوانین آمریکا متهم شدند.
در آوریل ۱۹۹۹، منافقین فرمانده نظامی سرشناس ایرانی را مورد هدف قرار دادند و سرتیپ علی صیاد شیرازی، معاون رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران را ترور کردند.
خصوصیات فرقهگونه مجاهدین خلق
موسسه آیندهپژوهی رند در سال ۲۰۰۹ گزارشی را درباره وضعیت اعضای منافقین در کمپ اشرف، اولین پایگاه منافقین در عراق منتشر کرد. این گزارش که با عنوان «سازمان مجاهدین خلق در عراق؛ معمای سیاسی» منتشر شد، عنوان کرد که تا ۷۰ درصد از اعضای منافقین علیرغم میل باطنی خود در آنجا نگهداشته میشدند. نویسنده این گزارش، در گفتگو با «مینتپرسنیوز» بیان کرده است: «در اردوگاههای مجاهدین خلق، مجموعهای از هنجارها وجود دارد که همگی از مصادیق کلاسیک نظریات درباره فرقهها محسوب میشوند. از این قبیل میتوان به محرومیت از خواب، پروژههای کار اجباری، تجرد اجباری، طلاق اجباری و تفکیک جنسیتی اشاره کرد.»
بر اساس یک گزارش، در کمپ اشرف، بستگان و همسران سابق در مجموعههای جداگانه نگهداری میشدند و مجاز به دیدن یکدیگر نبودند:
«مردان و زنان در اردوگاههای مجاهدین خلق بهصورت سختگیرانهای جدا از هم هستند. محل زندگی آنها بر اساس جنسیت جداسازی میشود و در دیگر ساختمانها، خطوطی در وسط راهرو رسم میشوند و آنها را به دوقسمت مردان و زنان تقسیم میکنند. مردان و زنان در سطح رهبری از تماس با یکدیگر منع هستند؛ مگر اینکه آنها به صورت رسمی و موردی اجازه دریافت کنند.»
بر اساس این گزارش، برای اعمال یکسری مقررات نظامی جدید، اعضای رسمی منافقین نهتنها محل زندگیشان برحسب جنسیت جداسازی میشود، بلکه از همسرانشان طلاق داده میشوند، در تجرد کامل نگه داشته میشوند و حتی ارتباطاتشان با دوستان و خانوادهشان، هم در داخل و هم در خارج از تشکیلات قطع میشود:
«دوستی نزدیک را بهعنوان «روابط آزاد» در نظر میگیرند و بهشدت ممنوع است. اعضا تنها میتوانند با فرمانده واحد خود، آن هم در موارد خاص، آزادانه در ارتباط باشند و برای هر نوع ارتباط دیگری اجازه فرماندهان لازم است. خبرچینان بر مکالمات میان اعضای گروه نظارت میکنند. در بسیاری از موارد، به خانوادههای منافقین در ایران گفته میشود که بستگانشان فوت کرده یا کشته شدهاند.»
الیزابت روبین، نویسنده سابق «نیویورکتایمز»، در آوریل ۲۰۰۳ در ماموریتی از کمپ اشرف بازدید داشت. او مشاهداتش از خصوصیات فرقهگونه داخل اردوگاه را اینگونه توصیف کرده است:
«در کمپ اشرف، ۴۰ متری شمال بغداد و نزدیکی مرز ایران، ۳۴۰۰ نفر از اعضای نظامی گروه در فضایی حدود ۱۴ مایل مربع از بیابان بایر در انزوای کامل بهسر میبرند. دسترسی به اینترنت، تلفن و اطلاعات مربوط به جهان خارج ممنوع است. پوسترهای خانم رجوی با چشمان سبز و لب خندان همهجا آویخته است. وقتی وارد اردوگاه اشرف شدم، فکر کردم وارد دنیای تخیلی زنانی شدهام که مثل زنبورهای عسل کارگر مشغول به کارند. در همهجا، زنان با لباس کاملا یکسان، یونیفرمهای خاکی و روسریهای سبز تیره، در کامیونهایی سفید به این طرف و آن طرف میروند؛ گویی در کارخانهای در چین مائوئی مشغول به کارند.»
مسعود بنیصدر، از اعضای ارشد سابق منافقین که پیشتر معرفی شد، بر فرقه بودن این گروه صحه میگذارد:
«روی اعضا شستوشوی ذهنی انجام میشد؛ بهنحوی که شخصیت خود را از دست میدادند و نگاهی سیاه و سفید به جهان پیدا میکردند. تا جاییکه به دست خودشان، ارتباطشان را با خانواده قطع میکردند. در کمپ اشرف در روزهای آخر صحبتهایی مطرح شد. به یاد دارم که باید شخصیت قبلیمان را در یک ستون و شخصیت جدیدمان را در ستونی دیگر یادداشت میکردیم. مردی را به خاطر دارم که نوشتهاش را در جمع میخواند: «برادرم در سفارت ایران در لندن کار میکند. قبلا او را بهعنوان برادرم دوست داشتم، ولی الان از او متنفرم و او را دشمن خود میدانم. اگر لازم باشد، آمادهام همین فردا او را بکشم.» و همه او را تشویق کردند.»
سازمان دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۵ در گزارشی درباره کنترل فرقهگونه گروهک منافقین بر اعضای خود، به مجازات شدید اعضایی که اعتراض خود را اعلام کنند یا بخواهند گروه را ترک کنند، بهمثابه موارد نقض حقوق بشر اشاره کرده است:
«اعضای معترض در مقابل دیگران مجبور به خودانتقادی و اعلام پشیمانی از اقدامات و افکار خود هستند. از آنها انتظار میرود که بگویند در سازمان باقی خواهند ماند. به محض اینکه کسی افکار خود را بیان کند یا از سازمان انتقاد کند، مخاطبان بیرحمانه با کلمات نامناسب و خشن به او حمله میکنند. هر کسی که جرأت درخواست خروج از سازمان را بکند، بلافاصله برچسب همکاری با دولت ایران را به او میزنند که از نظر روانی بسیار ویرانگر است.»
یک کارشناس آمریکایی امور فرقهای در مصاحبه با بنیاد هابیلیان بیان کرده که سازمان مجاهدین تمامی ویژگیهای یک فرقه را داراست: «به نظر من سازمان مجاهدین خلق از نظر ساختار، سازوکار و رفتار همه معیارهای اصلی یک فرقه مخرب را دارد.»
ارتباط سازمان مجاهدین خلق با دولت ترامپ
گذشته نگرانکننده گروهک منافقین مانع از آن نشده است که دولت آمریکا در حمایت از این گروه تجدیدنظر کند. در ماههای منتهی به تصمیم وزارت امور خارجه آمریکا برای خارجکردن منافقین از لیست تروریستی، دهها تن از حامیان آمریکایی شناختهشده سازمان، که عمدتا و نه همگی از محافظهکاران بودند، به لابیگری برای گروه میپرداختند. از جمله پرسروصداترین این افراد میتوان به جیمز وولسی و پورتر گاس مدیران سابق سیآیای، لوئیز فری مدیر سابق افبیآی و تام ریج و مایکل موکازی وزیران کابینه جورج دبلیو بوش اشاره کرد. چندین تن از اعضای کنگره نیز از مدافعان برجسته منافقین بودند. از دیگر طرفداران مشهور منافقین در بین مقامات آمریکا میتوان به رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک، نیوت گینگریچ رئیس سابق مجلس نمایندگان و جان مککین سناتور فقید اشاره کرد.
در هر صورت، ارتباطات نزدیک منافقین با شخصیتهای عالیرتبه آمریکا بعد از انتخاب دونالد ترامپ در نوامبر ۲۰۱۶ واضحتر شد. در ابتدای رویکارآمدن ترامپ و با گمانهزنیهای رسانهها درخصوص حضور برخی حامیان تابلودار منافقین مانند رودی جولیانی، جان بولتون، کلیر لوپز و نیوت گینگریچ، در دولت، افراد و رسانههای مختلف نسبت به نفوذ منافقین در دولت و تحریک آن برای اتخاذ تصمیمات ماجراجویانه درخصوص ایران هشدار دادند.
در ۹ ژانویه ۲۰۱۷، درست چند روز قبل از شروع ریاستجمهوری ترامپ، ۲۰ نفر از مقامات سابق ایالات متحده از هر دو حزب سیاسی این کشور با ارسال نامهای به وی خواستار باز شدن درهای گفتوگوی استراتژیک با منافقین شدند. آنها نامهای را که در سال ۲۰۱۵ منتشر کرده بودند، دوباره منتشر کردند. در آن نامه آمده بود: «امروز ما خواستار پایان دادن به رویکرد اشتباه کسانی هستیم که در واشنگتن هستند. کسانی که خواهان انزوا، محرومیت یا نادیدهگرفتن گستردهترین، سازمانیافتهترین و بهترین سازمان سیاسی مخالف ایران، یعنی شورای ملی مقاومت ایران به رهبری مریم رجوی هستند. در سالهای اخیر ما خانم رجوی و شورای ملی مقاومت ایران را بهتر شناختیم و بهتر از خیلیها در واشنگتن که معتقدند به هر دلیلی شورای ملی مقاومت باید مهار شود، مقاومت را میشناسیم.»
جیسون رضاییان، روزنامهنگار ایرانی-آمریکایی با اشاره به انتصاب جان بولتون بهعنوان مشاور امنیت ملی ترامپ گفته است: «سازمان مجاهدین خلق نوعی گروه حاشیهای است که در کاخ سفید اردوگاه زده و ادعاهایی کاملا بیاساس از خود میپراند. اینجا آمریکاست، ما اجازه میدهیم افراد دیوانه حرف بزنند. این حق آنهاست، و من هرگز پیشنهاد نمیدهم که آنها را از این کار منع کنند؛ اما میدان دادن به مجاهدین خلق در کاخ سفید یک ایده وحشتناک است. از نظر جان بولتون آنها کاری را که او و همفکرانش میخواهند، برایشان انجام میدهند: جان بولتون و فرقهای که به او پول میدهد، خواستار تغییر رژیم در ایران هستند.»
شاید بولتون بانفوذترین شخصیتی است که ارتباط نزدیکی با منافقین دارد؛ اما او تنها نیست. امضاکنندگان نامهای که در سال ۲۰۱۷ خطاب به ترامپ نوشته شد، شامل دموکراتها نیز بوده است.
در ادامه، به افراد نزدیک دونالد ترامپ که از طرفداران منافقین در ایالات متحده هستند، نگاهی میاندازیم و سوابق آنها را مرور میکنیم.
جان بولتون
جان بولتون سومین مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ است. پیش از این منصب، او عضو ارشد موسسه نومحافظهکار امریکن اینترپرایز، رئیس موسسه ضداسلامی گیتاستون، مشاور موسسه یهودیان برای امور امنیت ملی و عضو هیاتمدیره پروژه قرن جدید آمریکایی بود. بولتون همچنین برای «فاکس نیوز»، «والاستریتژورنال»، «واشنگتنتایمز»، «ویکلیاستاندارد» و دیگر رسانههای راستگرا مطلب مینوشت.
طی کارزار انتخاباتی سال ۲۰۱۶، بولتون در تجلیل از سیاست خارجی دونالد ترامپ، رابطه خود با نومحافظهکارانی مانند رابرت کگان و بیل کریستول را برهم زد. او در ۹ آوریل ۲۰۱۸ بهعنوان مشاور امنیت ملی ترامپ آغاز به کار کرد. «نیویورکتایمز» نوشت که ظهور بولتون و مایک پمپئو همزمان با خروج رکس تیلرسون و ژنرال مکمستر، به این معنی است که تیم سیاست خارجی ترامپ اکنون «افراطیترین تیم سیاست خارجی بین چندین رئیسجمهور اخیر آمریکا» است و با تیم سیاست خارجی جورج دبلیو بوش، بهویژه با دیک چنی و دونالد رامسفلد قابل مقایسه است.
در چند سال گذشته چندین تن از مقامات سابق، سیاستمداران و افسران نظامی بازنشسته، مشوق و حامی منافقین بودهاند؛ اما بولتون یکی از قدیمیترین و ثابتقدمترین پشتیبانان آمریکایی این گروه است. بهگفته کلیف کوپچان رئیس و کارشناس ایران در یوراسیاگروپ بولتون احتمالا منافقین را بهعنوان ابزاری در جهت تغییر رژیم ایران میبیند.
او همواره از این فرقه تمامیتخواه بهعنوان گروه «دموکراتیک» مخالف ایران یاد میکند. برای مثال، در جولای ۲۰۱۷، بولتون در جمع گروهی از هواداران منافقین در پاریس ادعا کرد: «قبل از سال ۲۰۱۹، جشن [پیروزی]خود را در تهران برگزار میکنیم.» در همان سخنرانی، بولتون اعلام کرد که سیاست رسمی ایالات متحده باید تغییر رژیم ایران باشد.
بولتون به همراه پاتریک کندی، رودی جولیانی و مایکل استیل از جمله مقامات سابق آمریکایی هستند که برای خارجکردن منافقین از فهرست گروههای تروریستی خارجی وزارت خارجه آمریکا به لابیگری میپرداختند و در ازای آن مبالغ درشتی بهعنوان دستمزد دریافت میکردند. تلاشی که در سپتامبر ۲۰۱۲ به ثمر نشست و منافقین، علیرغم سابقه طولو دراز در خشونت و ترور، از فهرست تروریستی خارج شدند. جوان استاکر، کارشناس گروهک منافقین گفته است که این گروهک احتمالا به بولتون حداقل ۱۸۰ هزار دلار بهعنوان «هزینه سخنرانی» پرداخت کرده است؛ موضوعی که به اعتقاد استاکر، از او بیشتر یک لابیسین ساخته تا سیاستمدار. همچنین بهنقل از سایت خبری «نشنالاینترست»، فرمهای عمومی افشاگری مالی نشان میدهد بولتون تنها در ازای یک جلسه سخنرانی برای منافقین ۴۰ هزار دلار دریافت کرده است.
فرهیختگان